زمان در تنگنایی تونل مانند محبوس شده. تونل تنها نقطه ایست که دچار بی زمانی و بی مکانی اجتناب ناپذیری ست. من ناگهانی حضورت را در پشت در حس میکنم. یک، دو و . پنج روز باقی مانده. پنج روز برای متوقف کردن زمان فرصت هست. پنج روز برای اینکه تو بزرگتر نشوی. در این زمان خاص محبوسی زمان میتواند بهترین دانشجویی را که آرزو نام دارد در آشپزخانه ای محصور کند که در همان آشپزخانه نه و لی در جایی شبیه به آن مادرش را از دست داد. و حالا کمتر از یکسال رهایی از تشویش پدرش از روی تختی در بیمارستان پارس به درختی دور در بلوار کشاورز مینگرد و آرزو میکند. 

تنها این نیست البته. زمان اگر بایستد در نقطه ای گیر خواهم افتاد که علی رغم وجود نداشتن محرک ناخوشایند معناداری، احساس خوشایندی هم یافت نمیشود. همکار هم اتاقیم یک شب آمده، هر اثری از خودش را پاک کرده و برای همیشه رفته اما تعمدا دست خطش را روی تخته ی نصب شده به دیوار و تکه شعری خطاطی شده با قلم را روی دیوار جا گذاشته. چو در دام غمی افتی پرو بال انقدر می زن/که باشد قوت پرواز اگر روزی رها گردی. 

باز هم دارد صدای آن فلوت که وقتی پنج سال پیش هم پشت میزم آن سر دنیا کار میکردم، شنیده میشد، می آید.  تونل نیایش آنقدرها هم دوست نداشتنی نیست. 

 

زمان ,تونل منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خبر عمومی نقره سازی اسماعیلی دنیای مجازی سهیلی لطفا به ایران سفر نکنید! هر چی که بخوای آکواپت وارد کننده انواع برندهای جهانی غذای سگ ، غذای گربه و غذای حیوانات میباشد.